مقدمه

در مورد بعثت حضرت پیامبر اکرم صلّی ‏اللّه‏ علیه‏ وآله، سخن های بسیاری گفته شده و شاعران، ادیبان، حکیمان و نویسندگان، هر یک به فراخور حال خود، این واقعه شگرف را به نظم و نثر کشیده ‏اند. اما شاید هیچ‏کس مانند خاندان پیامبر خاتم، صلّی ‏اللّه‏ علیه ‏و آله، که در درک اسرار بعثت یگانه همه اعصار و در شیوایی و رسایی سخن سرامد روزگار بوده‏ اند، نتوانسته است حق مطلب را ادا کند و چنانکه شایسته این رویداد عظیم است در مورد آن سخن گوید .
 
از این رو شایسته دیدیم که به بهانه سالروز مبعث حضرت ختمی مرتبت، صلّی‏ اللّه‏ علیه ‏و آله، گزیده ‏ای از بیانات دو گل سرسبد خاندان رسالت؛ امیر بیان علی علیه ‏السلام، و سیده زنان حضرت فاطمه زهرا، سلام الله علیها را تقدیم شما خوانندگان عزیز کنیم.
 

بعثت در کلام امیر مؤمنان علی علیه‏السلام

1. در خطبه اول
در اولین خطبه نهج‏ البلاغه، امیر مؤمنان علی علیه ‏السلام، درباره بعثت پیامبر خاتم می‏ فرماید: پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاقِ اَلَست بگزارند، و نعمت فراموش کرده را به یاد آورند. با حجت و تبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیت های خدا چشم دوزند؛ از آسمانی بالا برده و زمینی زیرشان گسترده، و آنچه بدان زنده ‏اند و از چه چیز می ‏میرند و ناپاینده ‏اند، و بیماری های پیرکننده و بلاهای پیاپی رسنده.

و هیچگاه نبود که خدا آفریدگان را بی‏ پیامبر بدارد، یا کتابی در دسترس آنان نگذارد، یا حجتی بر آنان نگمارد، یا از نشان دادن راه راست دریغ دارد. .... تا آنکه خدای سبحان محمد، صلّی‏ اللّه‏ علیه ‏و آله، را پیامبری داد تا دور رسالت را به پایان رساند و وعده حق را به وفا مقرون گرداند، طومار نبوت او به مُهرِ پیامبران ممهور و نشانه‏ های او در کتاب آنان مذکور، و مقدم او بر همه مبارک و موجب سرور؛ حالی که مردم زمین، هر دسته به کیشی گردن نهاده بودند، و هر گروه پی خواهشی افتاده، و در خدمت آیینی ایستاده؛ یا خدا را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتی که سزای او نیست بدو بسته، یا به بتی پیوسته و از خدا گسسته. پروردگار آنان را بدو از گمراهی به رستگاری کشاند و از تاریکی نادانی رهاند. (1)
 
2. در خطبه33
آن حضرت در قسمتی از خطبه ۳۳ بعثت پیامبر اکرم صلّی‏ اللّه علیه و آله را چنین توصیف می‏ کند: خداوند محمدصلّی‏ اللّه علیه و آله، را برانگیخت و از عرب کسی کتابی نخوانده بود و دعوی پیامبری نکرده بود. محمد، صلّی‏ اللّه ‏علیه ‏و آله، مردم را به راهی که بایست کشاند، و در جایی که باید نشاند، و به رستگاری رساند، تا آنکه کارشان استوار و جمعیت شان پایدار گردید. (2)
 
3. در خطبه94
در خطبه ۹۴ نیز در وصف سلسله پیامبران الهی می‏ فرماید: پس آنان را در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد، و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد. از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار، پاک و بی‏ عیب و عار. چون یکی از آنان درگذشت، دیگری برای حمایت دین برخاست، و جانشین او گشت؛ تا آنکه تشریف بزرگواری از سوی خدای باری، به محمد، صلّی‏ اللّه ‏علیه‏ و آله، رسید، و او را از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان برکشید. از درختی که پیامبران خود را از آن جدا کرد، و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد. فرزندان او بهترین فرزندان اند، و خاندانش نیکوترین خاندان؛ و دودمان او بهترین دودمان. در گرداگرد مکه روییدند، و در کشت زار بزرگواری بالیدند. شاخه‏ های شان بلند و سر به آسمان کشیده است و دست کسی به میوه آن نارسیده.

او پیشوای کسی است که راه پرهیزگاری پوید، و چراغ آن است که راهنمایی جوید. چراغی است که پرتو آن دمید، و درخشی است که روشنی آن بلند گردید، و آتش زن ه‏ای است، که نور آن درخشید. رفتار او میانه ‏روی در کار است، و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد، و داوری او عدالت است (و ستم را براندازد) او را هنگامی فرستاد که پیامبران نبودند (و مردمان) به خطا کار می‏ نمودند، و امّتان در گولی و نادانی می‏ غنودند.

خداتان بیامرزد! به کار پردازید، و نشانه ‏های آشکار را پیشوای خود سازید تا که راه گشاده است و راست، و شما را به خانه‏ ای می‏ خواند که سلامت آنجاست. شما در خانه ‏ای به سر می ‏برید که باید خشنودی خدا را در آن به دست آرید، در مهلت و آسایش خاطری که دارید، که نامه‏ ها گشوده است و خامه فرشتگان روان، تن‏ها درست است و زبانها گردان. توبه شنفته است و کردارها پذیرفته. (3)
 
4. در خطبه95
 امیر مؤمنان علی علیه‏ السلام، در خطبه ۹۵ به توصیف وضعیت مردمان تا پیش از برانگیخته شدن حضرت ختمی مرتبت، صلّی‏ اللّه‏ علیه‏ و آله، پرداخته می‏ فرماید: او را برانگیخت، حالی که مردم سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را می‏ پیمودند. هوا و هوس شان سرگشته ساخته، بزرگی خواهی‏ شان به فرودستی انداخته. از نادانی گرفتار. او که درود خدا بر وی باد، خیرخواهی را به نهایت رساند، به راه راست رفت، و از طریق حکمت و موعظه نیکو مردم را به خدا خواند. (4)
 
5. در خطبه96
آن حضرت در قسمتی از خطبه ۹۶ نیز بعثت حضرت ختمی مرتبت را چنین توصیف می‏ کند: قرارگاه او بهترین قرارگاه است. و خاندان او را شریفترین پایگاه است، از کان های ارجمندی و کرامت، و مهدهای پاکیزگی و عفّت. دلهای نیکوکاران به سوی او گردیده. دیده ‏ها در پی او دویده. کینه‏ ها را بدو بنهفت و خون ها به برکت او بخفت. مؤمنان را بدو برادران هم‏کیش ساخت؛ و جمع کافران را پریش؛ خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزیزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشکل است و خاموشی او زبانی گویا برای اهل دل. (5)
 
6. در خطبه 110
و سرانجام در خطبه ۱۱۰ در ذکر بعثت پیامبر اکرم، صلّی ‏اللّه‏ علیه ‏و آله، می‏ فرماید: دنیا را خوار دید، و کوچکش شمرد، سبکش گرفت و هیچش به حساب آورد؛ و دانست که خدا دنیا را از او گرفت چون چنین خواسته بود، و دیگری را ارزانی داشت چون حقیر می‏ بود. پس به دل از آن روی برگرداند، و یادش را در خاطر خویش می راند؛ و دوست داشت که زینت دنیا از دیده ‏اش نهان شود تا از آن رختی گران بها نگزیند، و امید ماندن در آن به دلش ننشیند. رسالت پروردگار را چنان رساند، که برای کسی جای عذر نماند؛ و امّت خود را اندرز گفت و ترساند؛ و مژده بهشت شان داد، و بدان خواند.

ما درخت نبوتیم و فرود آمد نگاه رسالت، و جای آمد فرشتگان رحمت، و کان های دانش و چشمه‏ سارهای بینش. یاور و دوست ما، امید رحمت می‏ برد؛ و دشمن و کینه ‏جوی ما، انتظار قهر و سطوت. (6)
 

بعثت در کلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که در خانه وحی پرورده شده بود و صدای بال جبرئیل را شنیده بود پس از رحلت نبی‏ اکرم، صلّی‏ اللّه ‏علیه ‏و آله، و در پی جفای بزرگی که امت پیامبر در حق خاندان او روا داشتند، با قلبی پرخون به مسجد مدینه درآمده و رو به مردم غفلت‏ زده خطبه ‏ای ایراد می‏ کند که در تاریخ سخنوران عرب جاودانه می‏ شود. آن حضرت در این خطبه به زیباترین بیان بعثت و رسالت نبی ‏اکرم، صلّی‏ اللّه‏ علیه ‏و آله، به وصف می‏ کشد و حال و روز مردم جزیره ‏العرب را قبل و بعد از بعثت به تصویر در می‏ آوردد.

آن حضرت وضعیت مردم را در پیش از بعثت چنین به تصویر می‏ کشد: در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی از آتش بودید خوار. و در دیده همگان بی‏ مقدار. لقمه هر خورنده. و شکار هر درنده. و لگدکوب هر رونده. و نوشیدنی تان آب گندیده و ناگوار. خوردنی تان پوست جانور و مردار. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار. تا آنکه خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک مذلت برداشت. و سرتان را به اوج رفعت افراشت.

پس از آن همه رنج ها که دید و سختی که کشید. رزم‏ آوران ماجراجو، و سرکشان درنده ‏خو. و جهودان دین به دنیا فروش، و ترسایان حقیقت نانیوش، از هر سو بر وی تاختند. و با او نرد مخالفت باختند.

هر گاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت .و گاهی که گمراهی سر برداشت، یا مشرکی دهان به ژاژ انباشت، برادرش علی علیه السلام را در کام آنان انداخت. علی، علیه ‏السلام، باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت. و کار آنان با دم شمشیر بساخت. او این رنج را برای خدا می‏ کشید. و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر را می‏ دید. و مهتری اولیای حق را می‏ خرید. اما در آن روزها، شما در زندگانی راحت آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید.(۱۱)
 

پی نوشت ها:

(1) شهیدی، سید جعفر، ترجمه نهج ‏البلاغه، ص۶ ـ ۷.
(2) همان، ص۱۳۰.
(3) همان، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱.
(4) همان، ص۱۳۱.
(5) همان، ص۳۴.
(6) همان، ص۸۷.
(7) شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا، علیهاالسلام، ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.